حمام قجر قزوین
و اما در ادامه تعطیلات نوروز نود پنج با توجه به تعطیل بودن بابا فرصت خوبی پیش آمد تا یکم به قزوین گردی بپردازیم. ولی خوب چون من شبها مشغول شیطنت بودم و دیر وقت می خوابیدم و صبح ها نیز تا لنگ ظهر خواب بودم ، از این فرصت خیلی استفاده نکردیم. البته یک روز وقت گذاشتیم و یکم گردیدیم که عکسهاشو براتون میزارم.
اول از همه یکم توی شهر چرخیدیم و با المانهای شهری عکس انداختیم:
بعدش رفتیم و خاله رو برداشتیم و باهش رفتیم موزه مردم شناسی یا همون حمام قجر.
این حمام در زمان شاه عباس ساخته شده و الان چند سالی هست که تبدیل به موزه مردم شناسی شده وتوش مجسمه های زیادی از مردم استان قزوین قرار داره که نحوه زندگی مردم رو در گذشته نشون میده. جای قشنگیه اگه گذرتون به قزوین افتاد بازدید از حموم قجر رو از دست ندید.
با هم بریم و چند تا عکس این موزه رو ببینیم:
توش یک عکاس خونه هم داره که میتونید عکسهایی با لباسهای سنتی بگیرید ولی خوب چون ما وقت نداشتیم و من هم گرسنم شده بودم، نشد که عکس بندازیم
در قسمت بالایی این مجموعه یک نمایشگاه صنایع دستی هم وجود داشت که میتونستیم کلی از اونجا خرید کنیم. همچنین خوراکیهای خوشمزه و آش محلی هم برای مسافران نوروزی مهیا بود به به به به
البته به جز حمام قجر. قزوین مکانهای دیدنی زیادی داره که ما وقت نکردیم بریم اما هر وقت که رفتم قول میدم عکسهاشو براتون بزارم
و اما سیزده بدر
باید عرض کنم خدمت دوستای گلم ما هم مثل همه در روز سیزده به در با سرما و باران مواجه شدیم و در نتیجه سیزدهمون رو خونه مامان فخری به در کردیم. دایی حمید توی حیاط برامون جوجه درست کرد تا بتونیم شلوارک بپوشیم و جوج بزنم، بخوریم با.......... نوشابه
و اما آقایون و خانومهای محترم نی نی های دوست داشتنی، در پایان براتون یک سوپرایز دارم.
این شما و این ستیا جون، خوشگل خانومی دختر همسایه بالایی مون که هشتم فروردین به دنیا آمد.
ستیا جون قراره دوست دختر من بشه و سال دیگه بریم تو حیاط با هم بازی کنیم. خواهش میکنم تشویقش کنید.