آقا کیانآقا کیان، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 9 روز سن داره
نیکا خانومینیکا خانومی، تا این لحظه: 3 سال و 11 ماه و 22 روز سن داره
پیوند مامان و باباپیوند مامان و بابا، تا این لحظه: 13 سال و 17 روز سن داره

خاطرات شیرین کیان ونیکا

18 تا دندون دارم

1395/3/25 10:38
نویسنده : کیان و نیکا
1,650 بازدید
اشتراک گذاری

خوب حالا دیگه 18 تا دندون دارم ، دوتا دندون مونده تعداد دندونهام تکمیل بشهجشن البته شاید هم اون دوتا دیگه در حال در آمدن باشه ولی خوب چون من به کسی اجازه نمیدم که  دندون هامو بشمره بخاطر همین از سرنوشت اون دوتا دندون دیگه اطلاعاتی در دسترس نیست. کم کم دارم بیست و دو ماه میشم و اخلاق و رفتارم هم مدام در حال تغییره، در تمام کارهای بزرگترها باید مشارکت داشته باشم و کسی هم جلو دارم نیست .راضی تازگیها همش میرم تو بغل مامانی میشینم و مدام بهونه میگیرم  و اجازه نمیدم مامانی هیچ کاری بکنه. هیچ کاری که میگم یعنی دقیقا هیچی. حتی مامانی یک لیوان آب هم  نمیتونه بخوره طفلک دلشکسته متفکربه خاطر همین اکثر وقتمو با بابایی میریم بیرون یا میریم توی حیاط بازی میکنیم تا مامانی به کارها برسه. بابایی رو کمتر اذیت میکنم شاید بخاطر اینکه بابایی هم مثل من نی نی میشه و دوتایی شیطنت میکنیم. راضی هر وقت هم مامانی از من میپرسه داداشی کجاست، سریع آقای پدر رو نشون میدم میگم :اینا ایناخنده

بگذریم دیدم چند روز پیش روز جهانی مبارزه با کار کودکانه گفتم بدینوسیله صدای اعتراض خودم رو بگوش همه برسونم، ببینید از من چطوری دارند تو خونه کار میکشند . من که بلد نیستم ولی شما زنگ بزنید 123 بگید که دارن تو خونه از من بیگاری میکشند. بیان نجاتم بدندمتفکر باور ندارید خودتون ملاحظه بفرمائید:

غذا که می خورند من مجبورم ظرفاشونو بشورم:تعجب

 

صبحانه می خورند من باید وسیله هارو بیارم:تعجب

 

مهمون میاد براشون من باید وسیله بچینم پذیرایی کنم:تعجب

 

گرمشون میشه منو میفرستند بالای پشت بام براشون کولر سرویس کنم:تعجب

کیان

 

لوستر اتاق خواب خراب شده بود باز کردن گذاشتن جلوی من میگن تعمیرش کن.اصلا من نمیفهمم بچه رو چه به تعمیرات لوازم برقی:تعجب

کیان

 

می خوان برند در در من باید ببرمشون پارک:تعجب

کیان

 

اسباب بازیهامم که خودم تنهایی باید خراب کنم:شاکی

کیان

(عکسهایی که توش می می داره مربوط به گذشته می باشدخندونک)

 

اون وقت من این همه تو این خونه جون میکنم به جای تشکر برمیگردند بهم میگم کیان اذیت نکن بزار کارمونو انجام بدیمشاکی خوب پس این همه کار رو کی انجام میده، من انجام میدم دیگه شاکی اصلا خدایا این دست نمک نداره اعصابم خورد شد، پاشم برم  لباس بپوشم یک سری برم پارک یکم با جناب خان برقصم دلم باز بشه شاکی

 

اول باید کمر بند ایمنی رو ببندیم به این صورتدرسخوان:

 

بعدش می تونیم از سواری لذت ببریم تازه یاد گرفتم خودم کارت بازیهارو میکشم،  تا شارژ کارت هم خالی نشه شهر بازی رو ترک نمیکنمچشمک

 

خوب حالا چند تا عکس از رونیا جون دختر دایی براتون بزارم که خیلی دلمون براش تنگ شده بود. ولی این روزها بیشتر از گذشته میتونم ببینمشمحبت

 

اینجا هم تو زیر زمین خونه مامان فخری داریم با رونیا چیپس می خوریمخوشمزه. البته من بر خلاف رونیا خیلی اهل جانگ فود نیستم هینطوری به هوای رونیا یکم خوردمزبان

رونیا

 

اینجا هم که تازه از خواب پاشدم چشمام پف کرده باحال شدهبوس

 

این هم عکس پایانی این پستمحبت

محبتبوسبای بایبوسمحبت

پسندها (18)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (15)

مامان فرخنده
25 خرداد 95 15:08
عزيزززم كيان 18 دنونه قربونش بشم كه توي تمام كارها ميخواد توي خونه كمك حال باشه چه دختردايي نازي چقدر هم باهم جور هستيد البته به چشم خواهري مگه نه كيان ناز آفرين كه ايمني را در پارك رعايت ميكني پسر خوب قربون عكس آخرت با اون خنده مليحت عزيزززززم
مامان نیکان
25 خرداد 95 17:35
چرا از کیان جون اینقد کار میکشین.دیگه واجبه زنگ بزنم به اون شماره.کیان جون همیشه خوش باشی عزیزم.حالا شیطنتهات مونده.گام به گام
شادمهر کوچولو
26 خرداد 95 8:42
سلام کیان جون آفرین به مامان بابات که زود زود برات خاطراتتو مینویسن دندوناتم مبااااااارک وای حرف دل منو زدی منم همینطورم تازه کلی نظافتم براشون میکنم دستمال میکشم جاروبرقی میکشم ولی بازم هی میگن شادمهر نکن راستی خوشبحالت بابایی همش جاهای تفریحی میبردت بابا مامان من خیلی تنبل تشریف دارن بخصوص در ماه رمضان
ehsan
26 خرداد 95 9:36
سیما
26 خرداد 95 14:37
الهی فدات بشم کیان جون که این قدر شما کار داری/ خسته نباشه آقای کوچولوی خونه مرد شدی دیگه واسه ی خودت
سیما
26 خرداد 95 14:38
کیان جون من و آزین خیلی شما رو دوست داریم/ واسه ی همینم لینکت کردیم تا همیشه بهت سر بزنیم
مامانی گیتا جون
27 خرداد 95 10:27
مامان مریم
27 خرداد 95 17:16
سلام کیان جون..خسته نباشی.وبلاگت واقعا عالیه.مطالبی هم که مامانی برات میزاره جالبه.دست گلش درد نکنه
nahid
29 خرداد 95 12:35
سلام کیان جون... خداحفظت کنه.. خسته نباشی..شما هر کاری میخوای بکنی بکن فقط خونه رو کثیف نکن... خدارو شکر که میونه شما شیطونکا با پدراتون خوبه و بازم شکر که اینقدر کودک درونه پدراتون دمه دسته...
وبلاگ اقای نی نی
31 خرداد 95 12:11
واااااااااااااااااااای . عاشقتم نی نی . مامانت هزار بار بزنه به تخته اینقدر که من قربون صدقه ات رفتم
مامان نینی
1 تیر 95 14:08
ای جانم ماشالله چه اقایی شده
مامان آنیسا
1 تیر 95 14:46
آخه چرا از این بچه انقدر کار میکشید ؟ گناه داره بی زبون
کیمیا
5 تیر 95 11:02
وای عزیززززم دندوناتو قربوووووون
مامان فدیا
6 تیر 95 13:14
به به میبینم که شما هم مثل ادرین تو همه کارای خونه کمک میکنی وقعا ما چطوری از شماها تشکر کنیم
مامان وبابای پارمیسا
26 تیر 95 9:16
ماشالله