ده ماهگی نیکا خانم
روز به روز دارم شیرین تر و البته شیطون تر میشم. خیلی خوش اخلاقم، البته تا زمانی که چشمم به خوردنی نیوفته. وقتی خوردنی دست کسی ببینم دیگه کسی رو نمیشناسم. بد جور قاطی می کنم. با عصبانیت داد میزنم: بیدی مهَ، بیدی مهَ ( بده به من، بده به من ). تا خوردنی برام بیارند با خوشحالی سرمو تکون میدم و میگم: به به، به به. وقتی تلفن زنگ میزنه یعنی با من کار دارند گوشی رو بر میدارم و شروع میکنم به زبان عجیب غریبی صحبت کردن. عاشق موبایلم و همچنین عاشق خاله مریم. خاله مریم که باشه بغل هیچکی نمیرم، مگر کسی که لباس بیرونی تنش باشه، آخه بیرون رفتن رو از همه چی بیشتر دوست دارم. تا از در خونه درمیایم بیرون با خوشحالی میگم: در در، در در . وقتی ...