آقا کیانآقا کیان، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 4 روز سن داره
نیکا خانومینیکا خانومی، تا این لحظه: 3 سال و 11 ماه و 17 روز سن داره
پیوند مامان و باباپیوند مامان و بابا، تا این لحظه: 13 سال و 12 روز سن داره

خاطرات شیرین کیان ونیکا

تولد داداش کیان

1400/7/5 23:50
نویسنده : کیان و نیکا
447 بازدید
اشتراک گذاری

اواخر مرداد تولد داداش کیان بود که به دلیل تنبلی بابا الان عکسهاشو میزاریم🤭

از اونجایی که داداشی هر سال فردای تولدش تم تولد سال بعدیش رو انتخاب میکنه، برای انتخاب تم تولد مشکلی وجود نداشت و از سال قبل اسپایدر من به عنوان تم تولد انتخاب شده بود. تنها مشکلی که وجود داشت تزئین کردن سالن با وجود یک وروجک شیطون و خراب کاری مثل من بود.😁 همه وسایل لازم به طور مخفیانه و دور از چشم داداش کیان در روزهای قبل خریداری شد و شب قبل تولد نیز داداشی رو به یک بهونه ای فرستادیم پیش خاله مریم تا از داستان تولد بویی نبره. بیشتر تزئینات هم نمیه شب و زمانی که من خواب بودم انجام شد. فردا شب وقتی داداشی به خونه برگشت از همه جا بی خبر بود و وقتی پا به خونه گذاشت با یک سوپرایز خیلی عالی رو برو شد.😍همه چیز خیلی عالی تر از چیزی بود که انتظارش رو داشت. بریم با هم ببینیم:

اینجا بابایی داشت از یک طرف تزئین میکرد، من هم از یک طرف دیگه مثل کارتون پلنگ صورتی تخریب میکردم.

ولی در نهایت فردا نزدیک ظهر که از خواب پا شدم نتیجه شد این:

این هم عکسهای داداشی و خودم:

مهمانهای محترم:

کادوهای عالی:

پذیرایی و فوت کردن شمع و بریدن کیک:

و دست آخر باز کردن کادوها:

 

این هم تشکر از بابایی😁

این بود تولد داداش کیان. من هم آخرش رفتم رو صندلی کادویی داداشی که قرار هست روش درس بخونه چرخ و فلک بازی کردم.

😘😘😘

پسندها (3)

نظرات (1)

نیلوفر
24 آبان 00 11:07
 وای باورم نمیشه من ۹۳ وبلاگ شمارو میدیدم که کیان یه جوجه زرد کپلی بود😍😍😍😍 امروز بعد از ۶ سال سرچش کردم تو گوگل پیداش کردم😍🥺🥺🥺 باورم نمیشه چقدر بزرگ شدههههه خواهر دارم شده🥺🥺🥺🥺 من یکی از عکسای نوزادیش که داره میخنده رو چاپ کردم😅 تولدت هزاران بار مبارک کیان جان