کورش آسوده بخواب کیان بیدار است
اصولا من اصلا دوست ندارم که شبها بخوابم. حیف نیست شبهای به این بلندی بجای اینکه دور هم بگیم بخندیم بریم بخوابیم . حال شما هرچقدر که دوست دارید تلاش کنید تا من بخوابم. نمیخوابم که هیچ تازه جیقم هم میزنم. حالا شما هر کلکی که بلدید اجرا کنید. سشوآر روشن می کنید. دیدید آخرش سشوآر کم آورد سوخت. حالا نوبت جارو برقیه . خوب به من چه اینقدر جارو برقی روشن کنید تا جارو برقی هم بسوزه.
میگی نه اینم عکسش
خوانندگان محترم همان طور که مشاهده می فرمائید جارو برقی با تمام قدرت در حال کار می باشد ولی اینجانب هم در هوشیاری کامل به سر می برم و کم نمیارم
بعدش که می بینید نمیشه، واسه من کلاس میزارید موسیقی کلایدر من میزارید مثلا باکلاس بشم بخوابم . بابا من با این چیزا خ..... نمیشم. بعدش منو میزارید رو پاتون هی تکون میدید اینقدر تکون میدید که هرچی شیر خورده بودم بالا بیارمبعدشم خسته می شید بغلم میکنید تو اتاق راه میرید تا من خوابم ببره. هی هم التماس می کنید که کیان "جان تورو خدا بخواب خواهش میکنیم بخواب" بعضی وقتا هم تهدید میکنید" اگه نخوابی از فردا شب قنداقت می کنیم".بعدشم صبح میشه همتون پنچر میشید
میگی نه اینم عکسش
خوانندگان محترم این عکس در ساعت 4 بامداد ازجناب آقای پدر گرفته شده است . همان طور که مشاهده می فرمائید بنده سرحال وخوشحال در حال تماشای اطراف می باشم و اقای پدر نیز در مانده و عاجز از خوابانیدن بنده گردیده است . در ضمن اون کلاهی که روی سر جناب پدر می باشد در واقع تمبون بنده می باشد که کشش سفت بود و شکم مبارک را اذیت می کرد و جناب پدر شلوار را به کله اش کرده تا کشش شل شود طفلکی از بی خوابی قاطی کرده است . بازم دم مامانی گرم که تا صبح دوام می آورد.
بگذریم بعدش که صبح شد تازه من شروع میکنم که به شما بخندم خستگیتون در بره یا به عبارتی خ....تون میکنم
بدینصورت
بعدش که خورشید خانوم درآمد منم میرم می خوابم البته فقط کمی می خوابم چون بعدش باید سربسر مامانی بزارم یک وقت کاراشو راحت انجام نده
بدینصورت
خواندگان محترم این بود ماجرای خوابیدن بنده . امید وارم لذت برده باشید