آقا کیانآقا کیان، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 13 روز سن داره
نیکا خانومینیکا خانومی، تا این لحظه: 3 سال و 11 ماه و 26 روز سن داره
پیوند مامان و باباپیوند مامان و بابا، تا این لحظه: 13 سال و 21 روز سن داره

خاطرات شیرین کیان ونیکا

تیر 1400

1400/5/15 22:33
نویسنده : کیان و نیکا
1,229 بازدید
اشتراک گذاری

توی تیر ماه چون هوا گرم بود خیلی نمیشد بیرون رفت. کرونا هم که با همت مسئولین و شعور مردم همچنان باقیست. برقها هم که میره. آب هم قطع میشه. اقتصاد که ناپایداره و تنها چیز خوبی که تو زندگی وجود داره خنده های بدون بهانه منه که از همه چی تو دنیا قشنگتره. چهار تا هم دندون آسیاب دارم و دیگه خیلی راحت میتونم چیزی بخورم. گرچه انتظار پدر و مادرم تو خورد و خوراک بیشتر از این حرفهاست. تو تیر ماه داداش کیان کلاس رباتیک میره که خیلی خیلی عاشقشه:

ایشون هم خانم مربی هستند که داداشی خیلی دوستش داره:

و اما خودم فوق العاده شیطون شدم و همه جارو بهم میریزم. کلا هم در حال تقاضای موزیک هستم برای رقصیدن. 😍

داداشی از قدیم عکس پل درست کردن تو وبلاگش داشت. گفتم حیفه من هم ایم مدلی عکس داشته باشم:

اینقدر عشق توپ بازی هستم که همه میگن این چرا پسر نشه اینقدر فوتبال دوست داره:

نقاشی کشیدنم هم خوبیه و مدام همه رو صدا میکنم که این تخته جادویی رو بهم بدن تا توش نقاشی کنم. هی میگم: نقا بیدی مَ. نقا بیدی مَ. یعنی نقاشی رو بده به من🤭

سر موبایل بازی کردن همیشه با داداشی دعوا دارم. اگه بهم موبایل نده شدیدا عصبانی میشم و جیق میزنم موهاشو میکشم😂

اینجا هم دارم مثلا مثل داداش کیان ماشین رو کنترل میکنم:

این همه گربه خونه ما که داره بچه اش رو شیر میده. البته نا گفته نمانم بسته بودن درب شیشه ای برای حفظت من از گربه نمی باشد، بلکه برای در امان ماندن گربه و بچه اش از دست من می باشد 😂

و دست آخر هم عکسهایی از پارک فدک قزوین:

😘😘😘

پسندها (2)

نظرات (1)

نرگسنرگس
22 مرداد 00 22:03
با افتخار دنبال شدید ... لطفا ما رو هم دنبال کنید.