شیرینی عید هم پخته شد
سلام دوستای گلم
در روزهای گذشته منو مامانی راهی خونه مامان فخری شدیم تا ترتیب پخت شیرینی های عید رو بدیم. آخه ما قزوینی ها رسم داریم که شب عید شیرینی سنتی میپزیم.البته امسال یک کمی هم نو آوری کردیم و یک کمی تغییرات تو شیرینی ها دادیم.
اول از همه از این شیرینی ها رو که نمیدونم اسمش چی چیه پختیم:
بعدشم دو مدل نخودی پختیم:
و سپس دو مدل اتابکی:
بعدشم شیرینی نونچای و شیرینی چرخی پختیم که فعلا عکسی ازش ندارم تا براتون بزارم.
به جز پخت شیرینی در هفته گذشته مامان و بابا تو پاساژها می چرخیدند تا بتوند خریدهای شب عید رو انجام بدند. آخه این روزها جنس خوب خیلی بد پیدا میشه. دیشب هم منو با خودشون برده بودند که البته موقع خرید، بنده کلا تو فروشگاه تو بغل آقای پدر خواب خواب بودم ای کاش یک عکس ازم گرفته بودند میدیدید چقدر باحال خوابیده بودم. این وسط ها هم خاله مریم یک دونه جی جی خوشگل برای من خرید. اینهاشش:
دو دستی گرفتم یک وقت در نره
خوب حالا یک مقداری عکس از خودم در بکنم.
اینجا من رفتم حموم:
اینقده آب بازی دوست دارم
اینجا هم یک کاری کردم مامانی داره منو میشوره
یک عکس هم از جناب آقای پدر بگذاریم قبل از این که ریشهای مبارک رو بزنه یک یادگاری داشته باشیم:
و این هم یک عکس پروازی:
و حالا چند تا عکس از مسخره بازی ها ی اینجانب:
پیشاپیش عید همتون مبارک