از پارسال تا امسال
سلام اینقدر که سر نزدم به پیجم که کلا وبلاگ نوشتن رو فراموش کردم . گفتم بی وفا نباشم بیام و یک خلاصه ای از عکسهای این یک سالی رو که گذشت رو تو پیجم بزارم . کلی هم پیغام جواب نداده داشتم که بخاطر بی جواب موندنشون از همه عزیزان پوزش می طلبم.
پارسال که تو شهر برف نیومد پس بنابر این ما مجبور شدیم بریم به دنبال برف😉
شب عیدی (98) هم مادر بزرگ بابایی پرواز کرد رفت پیش بابا بزرگ بابایی. روحشون شاد:
اینم هنر نمایی بنده:
گل های زیبای حیاط به همراه گل سر سبد اصلی (خودم)😜
این چند تا عکس هم مال مشهده:
اینجا هم دارم میرم مهد:
این عکس هم مربوط به جشن آخر سال مهد می باشد:
اینها هم مربوط به عروسی پسر دایی بابایی آقا ایمان هستش:
و از همه مهمتر جشن تولد پنج سالگیم با تم تولد سگهای نگهبان:
اینجا هم دارم رانندگی میکنم. آخه بدجوری عشق ماشینم:
این هم روپوش پیش دبستانی بنده:
اینجا هم روز اول مهر هستش دارم میرم پیش دبستانی:
یک دونه دیگه از دندونها هم خراب شده بود رفتم پیش دکتر یوسفی برام درستش کرد. همونطور که میبینید نه تنها گریه نمیکنم بلکه از اونجا دارم براتون بای بای هم میکنم.😱👍
تو این عکس آخری هم دارم بازی تمرکزی انجام میدم
این بود خلاصه ای از عکسهای پارسال تا امسال .
پست بعدی به امید خدا بعد از عید .
در ضمن یک سوپرایز هم دارم که بعد عید می بینید.😘