جشن الفبای داداش کیان
از اونجایی که داداش کیان امسال کلاس اولی شده می تونیم انتظار داشته باشیم که تا چند وقت دیگه خودش بشینه پای کامپیوتر و شروع کنه به خوندن خاطرات کودکیش. وای خوشبحالش چه حس خوبی بهش دست میده وقتی بتونه خاطراتی رو که شاید بعضیهاشو الان دیگه به یاد نمیاره رو بخونه.
و البته یکی از مراسم جدیدی که زمان بابا، مامان نبود و الان مد شده. گرفتن جشن الفبا زمانیه که بچه ها میتونند اسم خودشون رو بنویسند. از اونجایی که در ماه گذشته داداش کیان حرف "ک" رو خوند، در نتیجه هم میتونه اسم من رو بنویسه و هم اسم خودش رو. این شد که یک جشن کوچولو به صورت مجازی توی کلاس اسکار روم برگزار کردیم و البته در ادامه مامان بزرگها و بابا بزرگها هم به ما پیوستند.
بله اسم کیان و نیکا که حالا داداشی میتونه بنویسدشون😀
برای جشن گرفتن اول گشتیم یک کیک خوشگل متناسب با جشنمون انتخاب کردیم و سفارش دادیم. بعدش هم بابایی یک مقدار تزئینات انجام داد و اسم داداش و من رو هم با یونولیت ساخت و رنگ کرد. روزی که قرار بود حرف "ک" رو یاد بگیره رو هم، با خانم معلم هماهنگ کردیم و در اون روز بر خلاف همیشه که تو اتاق مطالعه سر کلاس مجازی میرفتیم، کلاس رو تو پذیرایی برگزار کردیم تا بچه های کلاس هم در جشن ما شریک باشند. بعد از کلاس هم مهمونها رسیدند و یک چشن کوچولو گرفتیم. یکم رقصیدیم، کیک خوردیم و دور هم خوش بودیم.جای همه هم خالی
این کیک جشنمونه:
با حال شده ، نه؟
این هم من و تزئینات:
مهمونهای عزیزمون:
این هم اصل وروجک که خودم باشم به همراه داداش جونم:
این از جشنمون. حالا یک عکس از داداش کیان هنگام تحقیق درباره ریشه گیاهان بزارم:
و یک عکس در حال تمرین تئاتر با بابا رضا که داداشی همیشه تا ولش کنی میره پیش بابا رضا و شدیدا هم عاشقشه😘
و دست آخر هم یک عکس از خودم که خیلی جیگرم:
😘😘😘