آقا کیانآقا کیان، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 16 روز سن داره
نیکا خانومینیکا خانومی، تا این لحظه: 3 سال و 11 ماه و 29 روز سن داره
پیوند مامان و باباپیوند مامان و بابا، تا این لحظه: 13 سال و 24 روز سن داره

خاطرات شیرین کیان ونیکا

جشن الفبای داداش کیان

1399/10/20 22:17
نویسنده : کیان و نیکا
226 بازدید
اشتراک گذاری

از اونجایی که داداش کیان امسال کلاس اولی شده می تونیم انتظار داشته باشیم که تا چند وقت دیگه خودش بشینه پای کامپیوتر و شروع کنه به خوندن خاطرات کودکیش. وای خوشبحالش چه حس خوبی بهش دست میده وقتی بتونه خاطراتی رو که شاید بعضیهاشو الان دیگه به یاد نمیاره رو بخونه.

و البته یکی از مراسم جدیدی که زمان بابا، مامان نبود و الان مد شده. گرفتن جشن الفبا زمانیه که بچه ها میتونند اسم خودشون رو بنویسند. از اونجایی که در ماه گذشته داداش کیان حرف "ک" رو خوند، در نتیجه هم میتونه اسم من رو بنویسه و هم اسم خودش رو. این شد که یک جشن کوچولو به صورت مجازی توی کلاس اسکار روم برگزار کردیم و البته در ادامه مامان بزرگها و بابا بزرگها هم به ما پیوستند. 

بله اسم کیان و نیکا که حالا داداشی میتونه بنویسدشون😀

برای جشن گرفتن اول گشتیم یک کیک خوشگل متناسب با جشنمون انتخاب کردیم و سفارش دادیم. بعدش هم بابایی یک مقدار تزئینات انجام داد و اسم داداش و من رو هم با یونولیت ساخت و رنگ کرد. روزی که قرار بود حرف "ک" رو یاد بگیره رو هم، با خانم معلم هماهنگ کردیم و در اون روز بر خلاف همیشه که تو اتاق مطالعه سر کلاس مجازی میرفتیم، کلاس رو تو پذیرایی برگزار کردیم تا بچه های کلاس هم در جشن ما شریک باشند. بعد از کلاس هم مهمونها رسیدند و یک چشن کوچولو گرفتیم. یکم رقصیدیم، کیک خوردیم و دور هم خوش بودیم.جای همه هم خالی

این کیک جشنمونه:

جشن الفبا

با حال شده ، نه؟

این هم من و تزئینات:

مهمونهای عزیزمون:

این هم اصل وروجک که خودم باشم به همراه داداش جونم:

این از جشنمون. حالا یک عکس از داداش کیان  هنگام تحقیق درباره ریشه گیاهان بزارم:

و یک عکس در حال تمرین تئاتر با بابا رضا که داداشی همیشه تا ولش کنی میره پیش بابا رضا و شدیدا هم عاشقشه😘

و دست آخر هم یک عکس از خودم که خیلی جیگرم:

😘😘😘

پسندها (4)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (3)

RayaRaya
20 دی 99 23:16
دنبالتون کردم خوشحال میشم دنبالم کنین
عمه فروغعمه فروغ
22 دی 99 22:01
موفق باشی کیان جون😊
کیان و نیکا
پاسخ
مرسی عمه جون
**مامان ایلیار****مامان ایلیار**
12 بهمن 99 12:52
s
سلام کیان جان
من بعد از 4سال دوباره به پیجم سر زدم ...........وای چه مدت طولانی......... الان به تک تک دوستان ایلیار سر زدم. شما تنها کسی هستین که تا این لحظه خاطراتتون رو ثبت کردین
افررررین به مامان و بابا که اینقدر وقت بهتون گزاشتن
راستی تولد خواهرتون هم مبااااااااارک😍
کیان و نیکا
پاسخ
تشکر درسته سخته ولی یادگاری می مونه شما هم دست به کار بشید دوباره شروع کنید.