یلدای 99
امسال هم مثل سالهای قبل به دلیل آلودگی هوا ناشی از دود نیروگاه، باز هم تو شهر خیلی برف نیومد. این شد که داداشی برای برف بازی رفت به کوهستان. ولی من باهش نرفتم. آخه میدونید برف بازی تو حیاط خونه کجا و برف بازی توی سرمای کوهستان کجا.
اینجا دارم اولین برف زندگیمو تماشا میکنیم:
این هم داداشی که داره خودشو تو برف میکشه😁:
امسال یک هدیه جالب در شب یلدا گرفتیم که هم غیر منتظره بود و هم جالب. و اون اینکه از طرف مدرسه داداش کیان آمدن در خونمون و یک هدیه کوچولو به داداش کیان به مناسبت شب یلدا هدیه دادن:
شب یلدایی هم شب رفتیم خونه مامان فخری اینا و یک جشن کوچولوی خودمونی اونجا گرفتیم:
این عروسک فینگلیهارو هم که میبینید رفتن زیر کرسی، دختر خاله مامانم درست کرده بهمون هدیه داده:
از یلدا که بگذریم یک عکس باحال از خودم بزارم که خاله ناخنهامو همیشه برام لاک میزنه خوشگل میشم:
از اونجایی من عاشق حموم و نظافتم، وقتی آب میبینم از هیجان قاطی میکنم و شیطنت از چشمام می باره. این هم یک عکس در هنگام نظافت:
و دست آخر یک عکس در فضای باز:
😘😘😘