آقا کیانآقا کیان، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 16 روز سن داره
نیکا خانومینیکا خانومی، تا این لحظه: 3 سال و 11 ماه و 29 روز سن داره
پیوند مامان و باباپیوند مامان و بابا، تا این لحظه: 13 سال و 24 روز سن داره

خاطرات شیرین کیان ونیکا

علم آموزی

1399/12/21 13:27
نویسنده : کیان و نیکا
377 بازدید
اشتراک گذاری

عرض کنم خدمتتون که علم آموزی راه های مختلفی دارد. در این دوران کرونایی راهی که داداش کیان برای کسب علم انتخاب کرده نشستن پای کلاس اسکای روم و آموزش مجازی می باشد. و البته کلاسهای عملی هم به صورت مجازی در منزل برگزار می گردد. ولی راهی که من برای کسب علم انتخاب کردم به صورت چشایی می باشد که در ادامه خواهیم دید.😁

داداش کیان در کلاس آنلاین یا به قول خودش آیلان😍

اینجا هم داداشی داشت در مورد زنبور یک تحقیق ارائه می کرد به همین دلیل صورتش رو زنبوری گریم کرده بود:

اینجا هم داداشی داره سرود ملی رو برای مدرسه ضبط میکنه تا توی مراسم 22 بهمن ازش استفاده کنند.

این هم پخش سرود ملی ایران در مراسم مجازی مدرسه  حکمت:

و اما اینجا، در کلاسهای عملی، داداش کیان راجب خاک تحقیق میکنه و همون طوری که میبینید، یک کرم پیدا کرده و داره اون رو مورد مطالعه قرار میده:

و اینجا هم داداشی داره برای اولین بار، همراه با بقیه همکلاسیهاش آشپزی میکنه و برای ما ساندویچهای بسیار خوشمزه ای درست کرد.

و دست آخر برای رفع خستگی به دیدن آتشبازی میره که البته منو خونه جا گذاشت.🤔

این بود راه کیان برای علم آموزی که بیشتر مبتنی بر پایه چشم بود. ولی راه من برای کسب علم بیشتر بر پایه چشایی. به این ترتیب شما لازم نیست که دیگه با زحمت فراوان کتاب را بخونید ، بلکه میتونید مثل من کتاب را بخورید و از روی مزه به محتویات داخل آن پی ببرید.😂

خوب این از کتاب ریاضی، حالا برم سر انجام دادن تکالیف:

این هم طرز استفاده صحیح از مداد گلی:

یک کتاب هم این بالا هستش که به نظر قابل خوردن میرسه:

و برای کلاسهای عملی هم باید در مورد گوشه و کنار خونه خوب تحقیق کنم🤩

یعنی خدایش به این نقطه خونه هیچ کس دست رسی نداره. تنها کسی که تونسته به این نقطه پا بزاره خود من هستم.😂

و اینجا هم بابایی داره منو دعوا میکنه و میگه: آخه بچه چرا هی میای و کتاب، دفتر های داداشی رو پاره میکنی. نکن این کار رو. 

من هم همینطوری حاج و واج نگاهش میکنم تو دلم میگم: این داره چی میگه برای خودش. خوب می خواستم بخورمشون پاره شد😂

و اما تو بهمن ماه تولد مامان عفت هم بود که به همین مناسبت ما دور هم جمع شدیم. یک خاطره بانمک هم بگم و اون اینکه، وقتی به خونه مامان عفت رفتیم و داداش کیان چشمش به کیک مامان عفت افتاد. از اونجایی که تازه جمع رو یاد گرفته بود دو عدد روی کیک رو با هم جمع کرد و بعد نتیجه گرفت که مامان عفت الان دوازده سالشه.😂😂

و اما در پایان چند تا عکس دونفره از خودم و داداش کیان براتون میزارم:

😘😘😘

پسندها (2)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

مامان صدرامامان صدرا
11 فروردین 00 15:19
همیشه به شادی و خوشی ها ،😘😘😘❤❤❤