عاقبت خراب کردن موهای من
از اونجایی که بابایی زد و موهای من رو خراب کرد من هم تصمیم گرفتم بابایی رو تحریم کنم و پشت سر هم بر ضدش قطعنامه صادر کردم. این قطعنامه ها شامل موارد زیر می باشد:
1- به جای بابا بهش میگم مامان
2- به جای بابایی شربتهامو باید مامانی بده
3- به جای بابایی غذا مو فقط باید مامانی بده
4- به جای بابایی لباسمو فقط مامانی باید تن کنه
5- به جای بابایی مامانی باید پوشکمو عوض کنه
4- تو خیابون پاساژ و .... فقط بغل مامانی میرم
5- تو رستوران فقط بغل مامانی میشینم
6- کلا از بابایی بودن به مامانی بودن تغییر رویه میدهیم
باید بگم این تحریمها شدیدا تاثیر گذار بود و بابایی سخت غمناک گردید و افسرده شد
این شد که تصمیم گرفت به پای میز مذاکره بیاد و شروع کرد به امتیازدادن به من.
به این صورت:
همچنین برای بدست آوردن دل من، منو می برد پارک تا از دلم دربیاد
(البته بعضی از عکسها مال زمان موداریمه)
راستش دیدم اینطوری دلم خنک نمیشه نگاه کردم دیدم گزینه های نظامی روی میزه این بود که به صورت فیزیکی وارد عمل شدم و به مواضع دشمن حمله کردم:
(اوخیش حالا دلم خنک شد)
مامانی دید طفلک بابایی سر تحریمهای من خیلی افسرده شده این شد که تصمیم گرفت یک حال اساسی بهش بده برای همین جمعه براش ته چین مرغ درست کرد. آخه بابایی خیلی ته چین مرغ دوست داره. خوب من هم ته چین مرغ به این قشنگی رو دوست دارم:
و به این ترتیب به وسیله ته چین مرغ حال بابایی شکمو کمی خوب شد.
از بلاهایی که سر بابایی آوردم بگذریم بنده به همان اندازه که به پیتزا علاقه دارم به آبگوشت و خوردنیهای دیگر هم علاقه دارم
(کلا با کله میرم تو ظرف آبگوشت)
دوستان عزیز غذا رو باید دولپی خورد. به این صورت:
تا یادم نرفته اینم بگم بعد از غذا خوردن باید سفره غذای خودم رو خودم پاک کنم
یکم هم از هنر نمایی هام براتون بگم. اینجا می خواستم کف پام نقاشی کنم ولی هی قلقلکم می گرفت:
ولی بالاخره موفق شدم
خدایش این اثر هنری بوسیدن داره
با دوتا عکس از مامان و بابا و البته خودم مطلبو تموم می کنم: