واکسن هجده ماهگی
بابایی تازگیها خیلی سرش شلوغ شده، وقت نمیکنه انجام وظیفه کنه. الانم که داره وبلاگ مینویسه همینطوری هول هولکی داره سنبلش میکنه
یک خبر بد دارم و اون اینکه کارت هاچ بک، نه ببخشید اشتباه شد کارت SD مامانم سوخت در نتیجه از این مدتی که نبودم هیچ عکسی ندارم که براتون بزارم. اما خیلی مهم نیست چند تا عکس جامونده از قدیم دارم که با همونا یک جوری سر و ته وبلاگو هم میارم
و اما خبر های خوب
دندونهای نیشم هم شروع کرده به در آمدن که البته از دندونهای دیگه یکم سخت تر در میاد برای همین هم شبها یکم بد می خوابم .
خبر خوب بعدی اینکه نی نی های زیر 18 ماه، واکسن 18 ماهگی اون طوریها هم که می گفتند وحشت ناک نبودآخه میگفتند که آدم نمیتونه تا یک هفته راه بره، ولی من نهایتا یکی دو روز موقع راه رفتن لنگ میزدم که تازه اون هم خیلی خنده دار بود حیف که عکسهاش سوخت. البته مامانم میگه از وقتی که واکسن زدم یکم لوث شدم ولی تو عوارض واکسن همچین چیزی ننوشته بود
این عکس رو موقع ای که داشتیم از مرکز بهداشت در می آمدیم گرفتیم:
همان طوری که مشاهده می کنید انگار نه انگار که همین الان واکسن زدمولی راستش رو بخواد قبلش کل مرکز بهداشت رو روی سرم گذاشته بودم آخه حوصله این جنگولک بازی هارو نداشتم . راستی تا یادم نرفته باید بگم که قدم 79 بود که چند سانتی کم بود ولی وزنم 11/100 بود که تازه یک چیزی هم زیاد بود. تو مرکز بهداشت هم کلی دعوا مون کردن که چرا مامانم اینا به من ویتامین و مکمل میدن. ما هم الکی گفتیم چشم دیگه از اینجور چیزها نمیخوریمالبته الکی
خدمت مامانهای نگران عرض کنم که عید نزدیکه و باید تا میتونید از بابا ها تو کار خونه تکونی کار بگیرید . من هم امسال تو خونه تکونی کردن کلی کمک بابا و مامان کردم. ولی خوب متاسفانه تمام عکسهاش سوخت البته خوب هنوز خونه تکونیمون تموم نشده و قراره بابایی برای اتمام کار چند روزی مرخصی بگیره. سعی میکنم مجددا چند تا عکس از خونه تکونی کردنمون براتون بگیرم
اینجا هم رفتیم مرکز خرید تا مثلا خرید شب عید کنیم ولی با وجود من عمرا کسی بتونه خرید کنه
کلا از کنار این حوض و فواره هاش تکون نخوردم.آخرش هم با گریه رفتم خونه
یک روز منو بابایی رفته بودیم پارک الغدیر که دیدیم اونجا مسابقات ماشین سواریه این شد که ما هم وایستادیم و یکم تماشا کردیم.خدایش بعضی راننده ها خیلی قشنگ میروندن
اینجا هم دارم دایره بازی میکنم البته بعضی وقتها ترتیب دایره ها رو اشتباه میکنم که اون هم به مرور با تمرین بیشتر حل میشه
اینجا مثلا دارم عمو پورنگ نگاه میکنم، همینطوری از در و دیوار بالا میرم و هی میگم من من من من
همیشه خودم باید لباس هام بندازم تو ماشین لباس شویی بابایی میگه کیان این لباس ها که کثیف شده مال کیه. من هم با صدای خیلی بلند داد میزنم قی قان(کیان) حتمی هم باید با صدای بلند جیق بزنم بگم (قی قان) تا اینطوری کسی نفهمه که خیلی خوب تلفظ نمیکنم . مثلا چون جیق زدم یکم صدا نامفهوم شده این کلک رو خودم اختراع کردم
با دوتا عکس با مزه از 6 ماه پیش مطلب امروز رو تموم میکنم