آقا کیانآقا کیان، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 17 روز سن داره
نیکا خانومینیکا خانومی، تا این لحظه: 3 سال و 11 ماه و 30 روز سن داره
پیوند مامان و باباپیوند مامان و بابا، تا این لحظه: 13 سال و 25 روز سن داره

خاطرات شیرین کیان ونیکا

پیام نیکا خانوم به دنیا

سلام گلهای تو خونه نی نی های نمونه قول بدید که زحمتهای مامان و بابا یادتون بمونه🤗 درود به همه عزیزان . من نیکا هستم یک دختر تروچسب و باحال که در تاریخ 99/2/14 به دنیا آمدم. همونطور که دادش کیان تو پست قبلی گفته بود قراره از این به بعد من تو این صفحه خاطراتمو براتون بنویسم. خیلی خوشحالم که تو دنیای کرونایی شما آدم بزرگها پا گذاشتم، امیدوارم که پاقدمم خوب باشه و به زودی مشکلات همه مردم حال بشه. خنده رو لباتون جاری باشه و چرخ زندگی برای همتون بچرخه. من آمدم تا به شما بزرگترها بگم که من یک نشونم، یک نشونه که میگه با همه مشکلات زندگی در جریانه و زیبایی های خاص خودشو داره. همدیگه رو دوست داشته باشید، عاشق باشید و نگذارید که ترس از فر...
19 ارديبهشت 1399

آخرین وبلاگ من

سلام  این آخرین وبلاگی هست که از زبون آقا کیان گفته میشه چرا که دیگه من برای خودم مردی شدم و دیگه کم کم وقتشه که میدون رو برای نو نهال های جدید خالی کنم.😉 البته این به این معنی نیست که دیگه خبری از من نباشه، من همچنان هستم ولی کار نوشتن رو به یک نی نی دیگه می سپارم. میپرسید کی؟🙄 خوب اجازه بدید خودش به وقتش میاد و خودشو معرفی میکنه عجله نکنید. به زودی تغییراتی خواهیم داشت و اسم وبلاگمون هم عوض میشه.😊 خوب بعد مقدمه بریم سر وبلاگمون که مثل وبلاگهای اخیر خیلی پراکنده هستش 😏 اول از همه سال نوی کرونایی تون مبارک. ما هم مثل همه امسال دید و بازدید نداشتیم. توی ماهای اخیر خیلی خیلی بهمون سخت گذشت ولی خوب عیب نداره سختیها آدم رو میس...
6 ارديبهشت 1399

از پارسال تا امسال

سلام اینقدر که سر نزدم به پیجم که کلا وبلاگ نوشتن رو فراموش کردم . گفتم بی وفا نباشم بیام و یک خلاصه ای از عکسهای این یک سالی رو که گذشت رو تو پیجم بزارم . کلی هم پیغام جواب نداده داشتم که بخاطر بی جواب موندنشون از همه عزیزان پوزش می طلبم. پارسال که تو شهر برف نیومد پس بنابر این ما مجبور شدیم بریم به دنبال برف😉                       شب عیدی (98) هم مادر بزرگ بابایی پرواز کرد رفت پیش بابا بزرگ بابایی. روحشون شاد:   اینم هنر نمایی بنده:   گل های زیبای حیاط به همراه گل سر سبد اصلی (خودم)😜 &nbs...
28 آذر 1398

مهد کودک رنگارنگ

درود از اول مرداد امسال دارم میرم مهد کودک. اسم مهد کودکمم هم هست مهد کودک رنگارنگ. خیلی خیلی مهد رو دوست دارم و تنها بدیش اینکه پنج شنبه جمعه ها تعطیله و گر نه هفت روز هفته مهد میرفتم حالا بریم عکسهای مهد رو با هم ببینیم: این چند تا عکس مربوط میشه به اولین روز مهد کودک که با بابایی رفتم اونجا. ولی از روز دوم به بعد خاله لیلا تو مهد گفت که نیازی به آمدن بزرگتر ها نیست چون بر خلاف خیلی از بچه ها تو مهد اصلا دلم برای کسی تنگ نمیشه ، تازه ظهر که مامان یا بابا میان دنبالم اعتراض میکنم که چرا اینقدر زود آمدید بازیهای من هنوز تموم نشده   اینم عکسهای تولدم با دوستام تو مهد کودک: ...
24 مهر 1397

نوروز 97

اول اینکه عیدتون بعد از سه ماه مبارک دوم اینکه بعد سه ماه چیز زیادی یاد بابایی نموده که از عید برام بنویسه سومم یک عکس خانوادگی اول کار بزاریم تا ببینیم چی میشه:     عرض کنم که امسال اولین سالی بود که بابایی عید رو خونه نبود و سر کار تشریف داشتن:   دیگه اینکه مثل سالهای گذشته همه فامیل جمع شدن و یک باغ تالار گرفتن تا روز دوم عید همه فامیل اونجا جمع بشند و همدیگه رو ببینند. جاتون خالی خیلی خوش گذشت، رسم بسیار خوبیه که به همه توصیه میکنیم چون هم در وقت همه برای دید و باز دید صرفه جویی میشه و هم اینکه ارتباطمون با فامیلهای خیلی دور هم حفظ میشه. چند تا عکس از اونجا بزارم&n...
26 خرداد 1397